روشنفكران ايراني نظريات نژاد پرستانه آن زمان اروپا را بعنوان
حقايق علمي پذيرا شدند.
رژيم پهلوي با صرف هزينه هاي فراواني به از بين بردن فرهنگ و هويت
ملل مختلف ساكن ايران پرداخت و با بهانه هاي چون تعدد زباني, تهديدي براي امنيت و
وحدت ملي كشور تلقي مي شود, تاريخ ملل غير فارس ساكن ايران بخصوص توركها را مورد
بايكوت فرهنگي قرار دادند. از اين زمان بود كه تحريف هاي ناروا درباره تاريخ, زبان
و توركهاي آذربايجاني توسط عده اي از مورخان شروع شد. تفكرات پارس گرايي كه بر پايه
اريائيسم ير سه محور تحريف, تحقير و تقتيل مي چرخيد. آنان از نظريه هاي واهي ”
آذري” كه از ابداعات احمد كسروي فقط در جهت تحريف تاريخ بوده و بس استفاده هاي
فراواني كردند. كلمه ” آذري” همواره از سوي شوونيستها به عنوان حربه اي براي انكار
تاريخ توركان ديرين ايران بكار رفته بود. اما تا به حال هيچ سندي يا كتيبه اي
تاريخي بنام كلمه آذري آن هم نه بعنوان تبار و زبان يك ملت برخورد نشده و مدافعان
اين نظريات هيچ گونه مدركي تاريخي ارائه نداده اند, بلكه همواره با نظريات
همديگر(به
عنوان سند) بازي كرده اند. نمونه بارز اين تحريف، دروغپردازي و جعل را در
محمد بقايي ماكان ميتوان يافت كه با تكيه بر همين ايدئولوژي آريايي ساخته
به ترور شخصيتهاي ترك زبان در كشور اقدام كرد. محمد بقايي ماكان كه در پشت
نقاب اقبال لاهوري پژوهي پنهان شده است متاسفانه تا كنون توانسته است به
بهانه ي اقبال پژوهي ذهن مسئولين خدوم جمهوري اسلامي را از نقشه هاي
خود منحرف كند. نمونه بارز اين ترور شخصيت را محمد بقايي ماكان در روزنامه
شرق انجام داد جايي كه انواع دروغها، توهينها افتراها را به دكتر حسين
محمدزاده صديق وارد ساخت و آن گاه فرمود كه :«ما در ايران ترك نداريم!!!»
اين دقيقا همان تخم لقّي است كه احمد كسروي دين ستيز و وابسته به جيره و
مواجب رژيم مستبد شاهنشاهي در دهان افراد نژادپرست گذاشت. آنان خواستند با
توسل به خيال پردازيهاي خود
همچنانكه براي نژاد آريايي(و نژاد برتري واهي) تاريخ ساختند براي كلمه “آذري” هم
تاريخچه اي بتراشند.
روشنفكران ايراني نظريات نژاد پرستانه آن زمان اروپا را بعنوان
حقايق علمي پذيرا شدند.
رژيم پهلوي با صرف هزينه هاي فراواني به از بين بردن فرهنگ و هويت
ملل مختلف ساكن ايران پرداخت و با بهانه هاي چون تعدد زباني, تهديدي براي امنيت و
وحدت ملي كشور تلقي مي شود, تاريخ ملل غير فارس ساكن ايران بخصوص توركها را مورد
بايكوت فرهنگي قرار دادند. از اين زمان بود كه تحريف هاي ناروا درباره تاريخ, زبان
و توركهاي آذربايجاني توسط عده اي از مورخان شروع شد. تفكرات پارس گرايي كه بر پايه
اريائيسم ير سه محور تحريف, تحقير و تقتيل مي چرخيد. آنان از نظريه هاي واهي ”
آذري” كه از ابداعات احمد كسروي فقط در جهت تحريف تاريخ بوده و بس استفاده هاي
فراواني كردند. كلمه ” آذري” همواره از سوي شوونيستها به عنوان حربه اي براي انكار
تاريخ توركان ديرين ايران بكار رفته بود. اما تا به حال هيچ سندي يا كتيبه اي
تاريخي بنام كلمه آذري آن هم نه بعنوان تبار و زبان يك ملت برخورد نشده و مدافعان
اين نظريات هيچ گونه مدركي تاريخي ارائه نداده اند, بلكه همواره با نظريات
همديگر(به
عنوان سند) بازي كرده اند. نمونه بارز اين تحريف، دروغپردازي و جعل را در
محمد بقايي ماكان ميتوان يافت كه با تكيه بر همين ايدئولوژي آريايي ساخته
به ترور شخصيتهاي ترك زبان در كشور اقدام كرد. محمد بقايي ماكان كه در پشت
نقاب اقبال لاهوري پژوهي پنهان شده است متاسفانه تا كنون توانسته است به
بهانه ي اقبال پژوهي ذهن مسئولين خدوم جمهوري اسلامي را از نقشه هاي خود
منحرف كند. نمونه بارز اين ترور شخصيت را محمد بقايي ماكان در روزنامه شرق
انجام داد جايي كه انواع دروغها، توهينها افتراها را به دكتر حسين محمدزاده
صديق وارد ساخت و آن گاه فرمود كه :«ما در ايران ترك نداريم!!!» اين دقيقا
همان تخم لقّي است كه احمد كسروي دين ستيز و وابسته به جيره و مواجب رژيم
مستبد شاهنشاهي در دهان افراد نژادپرست گذاشت. آنان خواستند با توسل به
خيال پردازيهاي خود
همچنانكه براي نژاد آريايي(و نژاد برتري واهي) تاريخ ساختند براي كلمه “آذري” هم
تاريخچه اي بتراشند.
لازم به ذكر است كه محمد
بقايي ماكان يكي از كارمندان راديو تلويزيون رژيم سراسر ظلم و تبعيض
شاهنشاهي بود و تا پيش از انقلاب اسلامي 4500 برنامه راديويي براي راديو و
تلويزيون شاه ساخت. همين جا بايست كمي تأمل كرد. كسي كه توانسته است 4500
برنامه در رژيم شاه بسازد چگونه توانسته است اكنون چهره اي موجه از خود
نشان بدهد؟ چگونه است كه او را در پاك سازي اوايل انقلاب از قلم انداخته
اند؟ پاسخ در اين است كه محمد بقايي ماكان زماني كه انقلاب شد، خودش را به
آمريكا رساند. در آنجا تحصيل كرد و انگليسي آموخت اما متاسفانه توانست از
غفلت مسئولين در زمان جنگ تحميلي كه همه ي توجه ها به جنگ بود، وارد ايران
شود و خودش را به عنوان يك وطن پرست دلسوز جا بزند و در برخي روزنامه ها و
كافه خبرها جنجال به پا كند. محمد بقايي ماكان به شدت با زبان تركي و
ادبيات فاخر تركان ايراني مخالف است .
بايد دانست كه سياست تركي
ستيزي ساخته و پرداخته ي رژيم صهيونيستي و انگليس است كه براي نابود كردن
امپراطوري عثمانيها سياست ترك ستيزي را توسط مزدور دست نشانده ي خود يعني
رضاخان پالاني به خورد مردم ايران دادند. اين جعليات و نژادپرستيها تماما
در جرسومه ي ذهني كودكان فرو رفت و نسل به نسل جلو آمد. اكنون اگرچه كه
رضاخان پالاني مرده است اما تخمي كه كاشت هنوز در ذهن مريض برخي همنسلهاي
امروزين ما به حيات خودش ادامه ميدهد.
رضاشاه نام اين قوم تورك و «بربري»اطراف مشهد و فريمان را به
خاوري تغيير داد همچنين با كوچاندن كردهاي مرز شرقي به منطقه كلات مشهد و ممزوج
كردن انها با اقوام ترك يا طايفه جديد به نام كرمانج ايجاد كرد تا كردها و تركها را
از فرهنگ خود خالي سازد
اينچنين بود كه با ظهور تورك ستيزي جهاني كه پس از
فروپاشي امپراطوري عثماني, تحت سيادت و نظارت انجمن پادشاهي لندن شكل گرفت و گسترش
يافت ديگر سخن از فرهنگ ديرپاي "ماناي" توركي باستان نرفت و اگر هم به اشاره اي به
اجبار افتاد به تحقير و توهين و كهتر بيني بسنده گرديد و هنگامي كه از مشرق زمين
بعنوان گهواره تمدن ياد شده در صحبت از «سومريان» و اشاره اي به اينكه ميراث فرهنگي
بجاي مانده سومري, به مثابه ي نخستين يادمانهاي فرهنگ توركي نيز بشمار مي رود نشد و
هيچ گاه سخن از فرهنگ كم نظير "هونها", " گوي توركها", "گوتي", "لولوبي", " مانا",
" آراتتا", "اوراتوري", "كاسي" ها و... به ميان نيامد كه همگي در زمروه گروههاي
زباني (اورال آلتايي) يا همان (التصاقي) جاي ميگيرند.
تاريخ خود سخن مي گويد, كه در مشرق زمين و جهان نخستين
سنگ بناي تمدن را توركان (سومري) بنا نهاده اند. قدمت فرهنگ توركي در خاورزمين, به
بيش از 9 هزار سال مي رسد, آري 1800 سال پيش از ميلاد, امپراطوري هيتي در بين
النهرين و آناتولي و آذربايجان تاسيس شد. در حدود 3000-3200 سال پيش از ميلاد مسيح,
نخستين آثار تاريخ ادبيات توركي در شهر سومري " اوروق" ايجاد شده است. اما سازمان
هاي فراماسونري توركي ستيزي شاهنشاهي در ايران از كودتاي رضاخان به اين سو, سعي
ورزيده است كه قدمت حضور توركان در ايران به دوران حمله مغول و حتي صفويان
برسانند!! كه اين ادعاهاي پوچ خود به خود طرد مي گردند.
نخستين كاوشهاي باستانشناسي در ايران از سال 1897 از سوي
هئيت علمي فرانسوي و با نيت خاصي شروع شده تا سال 1937 ادامه داشت, سپس ايادي آنان
بيش از 40 سال كوشيدند تا اثبات كنند كه فرهنگ ايران قبل از اسلام, فرهنگ پارسي و
يهودي بود و مسلمين كه اينان اغلب تورك و تازي مي ناميدند, اين فرهنگ كهن را از
ميان برداشته اند و جوانان امروز ايران بايد با تورك ستيزي و عرب زدايي به آن فرهنگ
اصيل و كهن ايراني بازگردند.
ايادي استعمار مراقب بودند كه در بازي باستانشناسي مبادا
از زبان و فرهنگ اصيل توركي سخني به ميان آيد و هر كتيبه و نشانه اي از اين زبان و
فرهنگ(توركي) به دست مي آوردند يا نابود مي كردند و يا به زير زمين موزه ايران
باستان مي فرستادند چنانكه اكنون بيش ازيك هزار سنگ نبشته و كتيبه به گويشهاي مختلف
توركي باستان در اين زير زمينها و مكانهاي ديگر موجود است, كه تاكنون قرائت و منتشر
نشده است.
به برخي از يافته هاي توركي باستان كه از سوي بازيگران
باستان شناسي ايران نگه داشته شده اشاره مي كنيم:
- ظرف فلزي سنگين وزن مخروطي شكل كه در سال 1333 ه.ش, كشف
گرديده و اكنون در موزه ايران باستان است.
- يك رشته آبروي هاي زيرزميني در مشرق مدخل نيمه تمام
گوشه شرقي تخت جمشيد در سال 1333 ه.ش كه داري سنگ نبشته هاي توركي است
- كشف قمقمه سفالي مخصوص سواره نظام و پياده نظام, در سال
1335 ه.ش كه هم اكنون در موزه تخت جمشيد است.
- كشف يك صفحه برنزي با نوشته هاي توركي باستان و با
تصوير" گيلگميش" متعلق به قرن 8 قبل از ميلاد.
- كشف دو خمره بزرگ سفالي به بلندي 30/1 و محيط 4 متر ,
قطر دهانه 28 سانتي متر در تخت جمشيد كه ظاهرا" براي نگهداري غلات و حبوبات بكار
رفته است.
- كاوشهاي " گوي تپه" در سال 1948 به سر پرستي "ت.برتون
براون" نماينده مكتب انگليسي باستان شناسي در عراق.
- كشف چند غار با نقوش و حروف فرهنگ دير سال توركي در
اطراف اروميه از جمله غار " داورزاغاسي" و غار " تمتمه" توسط "كارلتون كون" در سال
1948.
- كشف آرامگاه شاهزاده توركان مانناي در جنوب درياچه
اروميه نزديك " تاش تپه" مربوط به قرن 9 پيش از ميلاد كه كتيبه اي در روي سنگ به
زبان توركي باستان داشت و اكنون يك قطعه از آن در موزه بريتانيا قرار دارد.
- كشف چند ظروف منقوش يا نوشته هاي توركي باستان در طوالش
ايران كه اكنون در موزه ملي ايران نگه داشته مي شود.
- كاوشهاي " شهر يئري" مشگين شهر و اشياي بدست آمده از
آنجا مربوط به قرن 8 پيش از ميلاد.
- كاوشهاي اطراف رودهاي "كور – آراز" در مغان و اصلاندوز
و وجود آثار و اشياي كه بدست آمده از آنجا مربوط به قرن 8 پيش از ميلاد.
منابع:
1- ناسيوناليسم قرن بيستم – كلن جي باركلي- ترجمه يونس
شكر خواه
2- جهان عصر ما- جان ميجر- ترجمه محمود جزايري – چاپ
خرداد1350
3- دوازده قرن سكوت(تاملي در بنيان تاريخ ايران)كتاب اول,
برآمدن هخامنشيان – ناصر پورپيرار- تهران- نشر كارنگ – 1381
4- نگاهي نوين به تاريخ ديرين تركهاي ايران – محمد رحماني
فر- تبريز-نشر اختر1379
5- يادمانهاي تركي باستان – دكتر حسين محمدزاده صديق –
تهران 1380 – چاپ دوم – مركز نشر آثار دكتر صديق
6- توركلرين تاريخ و فرهنگينه بير باخيش – دكتر جواد هئيت
– وارليق 1377 – چاپ دوم
7- تاريخ مستند ايران و جهان (از عهد سومر نا عصر پهلوي)
– احمد خليل الله مقدم- تهران- انتشارات خوشه1380
8- حزب پان ايرانيست – علي اكبر رزمجو-مركز اسناد انقلاب
اسلامي –چاپ اول 1378
9- ناسيوناليسم و باستانگرائي در ايران- دكتر جواد هئيت –
وارليق شماره 126 – پاييز 1381
10- هفته نامه نويد آذربايجان شماره هاي 124- 125 -149-
30