سومريان التصافي زبان
سومريان كه امروزه بانيان تمدن بشري شناخته
ميشوند اقوامي التصاقي زبان، با زباني خيلي نزديك به تركي امروزي، بودند كه
بعد از مهاجرت از آسياي ميانه و سكونت چند صد ساله در آذربايجان به بين
النهرين كوچ كردند و با اطمينان ميتوان سومرها را اجداد آذربايجاني ها و
تمدن آنها را شاخه اي از تمدن باستاني آذربايجان به شمار آورد.
سومرها شاخه اي ازاقوام آسياني اورال ـ
آلتائيك بودند كه در حدود 6000 سال قبل از ميلاد، همراه با اقوام خويشاوند
خود، هوري ها، ايلاميان، و. . . از آسياي ميانه كوچ كرده و دولتهاي مقتدري
را در ايران، آناتولي و بين النهرين ايجاد كردند. آثار باقيمانده از اقوام
نامبرده نشانگر آن است كه، همه آن تمدن ها داراي منشاء مشترك بوده و يك
حوزه تمدني مشترك را تشكيل ميدادند و اقوامي كه آن تمدن ها را بنا نهاده
بودند، داراي ريشه نژادي، زباني و فرهنگي مشترك بودند.
جغرافياي ارضي سومرها شامل بين النهرين، شمال
غرب خليج فارس و غرب خوزستان امروزي بود. البته برخي از تاريخدانان،
سومرها، اجداد تركان را، نه مهاجر، بلكه بوميان اصيل بين النهرين مي شمارند
و عقيده دارند كه، بعدها در طول اعصار به آذربايجان، آسياي ميانه و. . .
پخش شده اند.
سومريان در كتيبه هاي سومري بصورت واضح اشاره
ميكنند كه، از كوههاي شمال و شمال شرق ايم كورا، ايم= شمال_شرق، كورا= كوه
به بين النهرين آمده بودند. سومرها خودشان خود را ” كارا كل” يعني سياه سر
ميناميدند، نه سومر.
سومرها در حدود 5500 سال قبل از ميلاد از
اقوام هم نژاد و همزبان خود در آذربايجان يعني هوري ها، سابيرها سوبار ها،
قوتتي ها، لولوبي ها، آذ ها، جدا شده و به بين النهرين كوچ كرده و درآنجا
اولين تمدن مدني بشري را بنا نهادند.
ساموئل هوك در كتاب “تاريخ اوسانه در
خاورميانه” ريشه نژادي سومريان را با ساكنين قديم آذربايجان قوتتي ها،
لولوبي ها، سابير ها، گيلانكاسپي ها و غرب ايران كاسسي ها، ايلاميان يكي
ميداندַ
هنري فيلد در كتاب “مردم شناسي ايران ، صفحه
175″ سكونت سومر ها در آذربايجان و جنوب خزر را ثابت ميكند.
پروفسور ذهتابي ( تاريخ قديم تركان ايران ،
جلد 1 ) و محمد تقي سياه پوش ( پيدايش تمدن در آذربايجان ) نيز با تحقيقات
خيلي ارزنده ثابت ميكنند كه خاستگاه سومريان آذربايجان بوده است.
فريتز هومئل “Hommel، Fritz”در ترجمه لوحه هاي
سومري، بيش از 300 كلمه تركي پيدا كرد، كلماتي كه اكثرا به همان شكل قديمي
اش در تركي امروزي هنوز هم به كار برده ميشود، و لذا هومئل با استناد به
كشفيات علمي خود از كتيبه ها و لوحه هاي سومري، زبان سومري را به عنوان
ريشه زبان تركي و “پروتو ترك” معرفي كرد.
“دل هايمزِ ، Dell Hyme” پژوهشگر و زبانشناس
وابسته به دانشگاه شيكاگو در بخش انسان شناسي در رابطه با ارتباط رياضي بين
زبانها تحقيقي انجام داده و 200 لغت انگليسي را در دو زبان “سومري و تركي ”
مقايسه كرده است. او در پژوهش چاپ شدهاش رابطه مشترك اين دو زبان را با
مشابهت هاي لغوي موجود اثبات كردهاست. به اين صورت كه بعد از 2000 سال
گسست از يك زبان مرده ريشه لغات در زبان تركي امروزي زنده است و مورد تكلم
واقع ميشود. اين همه حقايق و شواهد براي آن ذكر ميشود كه نظريه هاي رايج در
ايران در مورد زبان كنوني ملت آذربايجان مورد بررسي مجدد قرار گيرد. چرا
كه عدم امكان دسترسي به اطلاعات و نيز اعمال منافع سياسي سبب شده اند كه يك
موضوع مهم علمي در مورد خاستگاه زبان كنوني مردم آذربايجان مخدوش شود و
دانش صحيحي به مردم داده نشود.
در كتيبه اي آشوري از سال 716 ق. م. اسم قديمي
كوه “سهند” كه در بين اهالي ماد ـ ماننا استفاده مي شد، كوه ” او آ اوش” و
منطقه كوهستاني نزديك آن ” او ايش ديش” آمده است. اين دليلي ديگر بر
همزباني سومرها و قوتتي ـ لولوبي ها ميباشد. در زبان سومري “o، u، او” به
معني عدد 10 ميباشد كه در تركي امروزي همان كلمه بصورت”اون، on” استفاده
ميشود. “ايش، ائش” در زبان سومري به معني عدد3 كه امروزه نيز در تركي به
صورت” اوش” استعمال ميشود. “ديش” در زبان سومري به معني “دندانه” و در تركي
امروزي به معني”دندانه؛ دندان” هنوز هم استعمال ميشود. لذا معني” او ايش
ديش” ذكر شده در كتيبه آشوري به معني” سيزده دندانه” ميباشد و امروزه بدان
محل “بش بارماخ” ميگويند. ( تاريخ ديرين تركان ايران، ص 874، پروفسور
زهتابي )
در لوحه اي سومري از 2100 ق. م.، شاعره اي
سومري، به نام ” بيدا”، «به معني يگانه در زبان تركي باستان”، در شعري كه
بخاطر فراق از پسرش كه در “همدان” زندگي مي كرد، سروده است؛ به كلمات و
اسامي ” كؤر”، ” آراز”، ” همدان”؛ ” ساز”، “تار”، “غم”، “ايل”، ” آي”" آد”
به همان صورت كه امروزه در تركي آذري رايج است، در آن شعر بكار برده است.
پروفسور تاريف آذرتورك، چارلز بارني، كوردون چايلد، هنري فرانكفرت و م. تقي
سياهپوش ( پيدايش تمدن در آذربايجان ) معتقد هستند، كه سومرها موقع آمدن
به بين النهرين كاملا به علم فلزكاري مجهز بودند و فلزات همراه آنان نه فقط
شامل طلا و مس بود، بلكه شامل مفرع حقيقي نيز بود، اجداد آنان جايي ديگر، (
كه قطعا آذربايجان بود، چونكه آنجا نخستين پايگاه فلزكاري و گهواره اين
صنعت شناخته شده است )، ياد گرفته بودند كه مس و قلع را ذوب كنند و مفرع
بدست آورند، چون در سومر چيزي جز گل وجود نداشت. سومريان در طول حكومتشان
در سومر ارتباط تنگاتنگي با همنژاد هاي خود در آذربايجان داشته و سنگهاي
زينتي و مواد لازم براي صنعت فلزكاريشان را از اذربايجان تهيه ميكردند، در
حماسه گيل قميش، در يكي از جنگها، گيل قميش با كمك دوست و همرزمش “enkidu”
به جنگ “Huwawa” حاكم در كوهاي شمال، يعني آذربايجان، ميروند، تا با شكست
دادن او كه مانع رسيدن چوب جنگلي و سنگ هاي گرانقيمت به سومر ميشد، بجنگند.
با مطالعه سير تكامل خط ميخي سومري، و با توجه
به اين حقيقت تاريخي كه، سومرها قبل از مهاجرت به بين النهرين، قرنها در
آذربايجان زندگي كردند، ميتوان با قاطعيت گفت كه تمدن سومري ادامه و شكل
تكامل يافته تمدن قوبوستان آذربايجان بود. از تمدن قوبوستان، كه قديمي ترين
تمدن شناخته شده تاريخ بشريت ميباشد هزاران نوشته تصويري باقي مانده و
سومرها بعدها اين خط تصويري را به خط ميخي تكامل دادند. پروسه اختراع خط
هزاران سال طول كشيده است و سومرها يكدفعه آنرا اخترا نكردند.
وابستگي و خويشاوندي زباني و فرهنگي بين مردم
كنوني آذربايجان و سومرها خيلي قوي بوده و مورد تاييد اكثر تاريخدانان مي
باشد و خيلي ها مثل” ف. هومئل” زبان سومري را پروتوترك مي نامند. من فقط
بطور خيلي مختصر به بخش كوچكي از اينها اشاره كردم.
تركان دنيا ، به خصوص تركان آذربايجان ، به
عنوان وارثين حقيقي سومرها به آنان افتخار كرده و همچون فرزندان راستين
آنها در راه صلح و خدمت به بشريت هيچ وقت كوتاهي نكرده اند. همچون اجداد
سومريشان، آذربايجاني ها نيز هميشه مقدم مهمانان و تازه واردين به
سرزمينشان را گرامي داشته اند، هرچند كه بعضي ازآنها همچون ارمني ها و
آشوري ها دراين اواخر، نمك را خورده و نمكدان را شكسته اند.
منابع:
1- 1956، From the tablets of sumer، samuel
noah kramer
2- 1983 Inanna ، Diane Wolstein، Queen of Heaven and
earth” ـ، samuel noah kramer، ص 130