اهر هاراي
ايران تورك فيلتر شد.
آنا یارپاق              ایلگی              ایمیل              RSS              ATOM
بلاقا گؤره



سون یازی لار
+0 به يه ن

تركهاي سومر، بانيان تمدن بشري

عده زيادي از محققين سرشناس، مثل آرتور كسيت، هنري فيلد و … آذربايجان را سرزمين ظهور انسان متفكر و مهد جامعه متمدن ميدانند.
سومريان كه امروزه بانيان تمدن بشري شناخته مي شوند اقوامي التصاقي زبان، با زباني خيلي نزديك به تركي امروزي، بودند كه بعد از مهاجرت از آسياي ميانه و سكونت چند صد ساله در آذربايجان به بين النهرين كوچ كردند و با اطمينان مي توان سومرها را اجداد آذربايجاني ها و تمدن آنها را شاخه اي از تمدن باستاني آذربايجان به شمار آورد.

چون تمدن سومر رابطه و خويشاوندي تنگاتنگي با تمدن هاي آذربايجان باستان قوتتي، هوري، آراتتا، ماننا، اورارتو، ماد، دارد و خود شاخه اي از تمدن باستاني آذربايجان شمرده مي شود، لذا مطلب را با بحثي كوتاه در مورد تاريخ سومرها ادامه ميدهيم.

سومرها شاخه اي ازاقوام آسياني اورال ـ آلتائيك بودند كه در حدود 6000 سال قبل از ميلاد، همراه با اقوام خويشاوند خود، هوري ها، ايلاميان، و. . . از آسياي ميانه كوچ كرده و دولتهاي مقتدري را در ايران، آناتولي و بين النهرين ايجاد كردند. آثار باقيمانده از اقوام نامبرده نشانگر آن است كه، همه آن تمدن ها داراي منشاء مشترك بوده و يك حوزه تمدني مشترك را تشكيل ميدادند و اقوامي كه آن تمدن ها را بنا نهاده بودند، داراي ريشه نژادي، زباني و فرهنگي مشترك بودند.

جغرافياي ارضي سومرها شامل بين النهرين، شمال غرب خليج  فارس  و غرب خوزستان امروزي بود. البته برخي از تاريخدانان، سومرها، اجداد تركان را، نه مهاجر، بلكه بوميان اصيل بين النهرين مي شمارند و عقيده دارند كه، بعدها در طول اعصار به آذربايجان، آسياي ميانه و. . . پخش شده اند.

سومريان در كتيبه هاي سومري بصورت واضح اشاره مي كنند كه، از كوههاي شمال و شمال شرق ايم كورا، ايم= شمال_شرق، كورا= كوه به بين النهرين آمده بودند. سومرها خودشان خود را ” كارا كل” يعني سياه سر مي ناميدند، نه سومر.

سومرها در حدود 5500 سال قبل از ميلاد از اقوام هم نژاد و همزبان خود در آذربايجان يعني هوري ها، سابيرها سوبار ها، قوتتي ها، لولوبي ها، آذ ها، جدا شده و به بين النهرين كوچ كرده و در آنجا اولين تمدن مدني بشري را بنا نهادند. سومر ها تمدن هاي شهري ur، Mari، uruk، nippur، kish، را در حدود 4500 سال قبل از ميلاد بنا نهاده بودند. سومرها به عنوان اولين قانونگذاران بشريت بشمار ميروند و از Dungi پادشاه اور و نيسابا و اورو كاجينا شاه لاقاش 2600 سال قبل از ميلاد مجموعات عظيمي از قوانين به جاي مانده كه مربوط به همه مسائل زندگي ارث، خريد و فروش، مجازات مامورين دولتي متهم به رشوه خواري، قوانين حقوقي زنان، ميباشند. بعدها حمورابي شاه سامي بابل دستور داد تا آن قوانين را جمع آوري كرده و بر روي لوحه هاي سنگي بنويسند، كه امروزه تحت نام ” قوانين حمورابي” معروف هستند.” ( منبع 3 )

تمدن سومري بر پايه سيستم دولت ـ شهري بنا گشته بود، هرچند كه پايه اقتصادي آن بيشتر بر كشاورزي استوار بود، تا به صنعت. در هزاره سوم قبل از ميلاد، سرزمين سومر تقريبا داراي 13 شهر بود و هر شهري با دهات زيادي احاطه شده بود. جمعيت شهرهاي سومري تخمينأ بين 10- 50 هزار نفر بود.

اولين دولت سومري كه در تاريخ ثبت شده است، توسط etana، حاكم شهر ” كيش”، در 3000 سال ق. م. تاسيس شد. لوحه هاي سومري از او به عنوان شاهي كه براي مردم ثبات و رفاه به ارمغان آورد، ياد شده است.

حكومت سومر بعدأ به دست حاكمان شهر اوروك “uruk” افتاد. شاهان معروف سلسله اوروك عبارتند از: enmerkar، lugalbunda، gilgamish ، dumuzi، شاهان اين سلسله افرادي مدبر و شجاعي بودند و كارهاي شجاعانه و خارق العاده آنها الهام بخش حماسه سرايي هاي زيادي در بين شعرا و نويسندگان آن دوره سومر شده است، حماسه معروف گيل قاميش نيز مربوط به اين دوران است. اين دوره، يكي ازعصرهاي طلايي ادبيات و شعرنويسي سومر بشمار ميرود.” ( منبع 2 )

بعد از سلسله اوروك، به ترتيب حكومت بدست سلسله هاي شاهي شهرهاي ” Ur ” و “Lagash ” افتاد. در حوالي 2350 ق. م. سارگون حاكم سامي شهر Agade Akkad، حاكم بر سومر شد و به همراه آن زبان اككديان در كنار زبان سومري رسميت يافت. سارگون شاه اككد حكومت خود را تا مناطق دور دست در شمال و غرب گسترش داد و بارها برعليه قوتتي ها در آذربايجان و ايلاميان لشكر كشي كرد. بدستور سارگون قوانين و نوشتجات سومري به زبان سامي ترجمه شده و در معبد “ائرئخ” نگه داري شد. بعدها آشور بني پال از اين نوشته ها نسخه برداري كرده و به آشور برد و به اين صورت قوانين و نوشتجات سومريان در بين اقوام مختلف پخش و نگهداري شد.

در لوحه هاي سومري، از افتادن قدرت به دست سامي ها بعنوان اولين فاجعه ياد شده است. در دوره اكدي ها، نارام سين، نوه سارگون ٫به دلايل نامشخصي، به شهر مذهبي سومرها “نيپور” حمله و معبد بزرگ آنجا را غارت كرد. منابع سومري از آن بعنوان دومين فاجعه سومرها نام برده اند.

بعد ازجنگهاي متوالي در سال 220 ق. م. قوتتي هاي آذربايجان، شهر اككد، پايتخت آككدها را گرفته و ويران كردند و سلسله اككديان در سومر را برانداختند. قوتتي هاي آذربايجان 91 سال درسومر حكومت كردند ولي چون قوتتي ها در تمدن و شهرنشيني درمقايسه باخويشاوندان سومري خود، در سطح پائيني قرار داشتند، لذا با گرفتن خراج و رشوه از بزرگان سومر، اداره تمام امور سومر را به عهده خود سومرها گذاشتند. هر شهر سومري طبق روال سابق شاه سومري خود را داشتند و رهبر قوتتي ها كه در شهر بابل ساكن بود، شاه شاهان سومر شمرده ميشد. بدليل همزباني و خويشاوندي بين قوتتي ها و سومرها، حمله قوتتي ها كمكي بود براي سومرها، تا بتوانند در سايه حاكميت قوتتي ها موفق به ترميم و بازسازي زبان و فرهنگ خود كه در طول حاكميت 150 ساله سامي ها مورد تعارض قرار گرفته بود، بشوند.

Gudea حاكم سومري شهر “اور” در همكاري با قوتتي ها، موفق شد دوباره يك سلسله سومري را در اور تاسيس كند، با اينكه از لحاظ سياسي تحت سلطه قوتتي ها بود. او يكي از شاهان معروف سومر مي باشد و مجسمه هاي زيادي ازاو پيدا شده است. درنهايت، Utu-Hegal، حاكم سومري شهر Umma، موفق شد كه به حاكميت قوتتي ها در سومر پايان داده ودر سال 2109 ق. م. دوباره يك سلسه سومري حاكم بر كل سومر را تاسيس كند. اين بار سومرها بر عكس حاكميت قبلي شان جنگهاي طولاني را با ايلام و لولوبي ها داشتند” ( منبع 2 )

Ur-Namma از شاهان بعدي سومر، معروفترين رفورميست تاريخ سومر ميباشد كه سومين سلسله شاهي “اور” را بنا نهاد 1950 – 2050 ق. م. او اولين “كتاب قانون” در تاريخ بشريت را وضع كرد و طبق نوشتجات سومري، او شاهي هنرمند، قانونگذار، عدالت خواه بود كه به حقه بازي، كلاهبرداري، ظلم ثروتمندان به فقرا و. . در كشور خاتمه داد.” ( منبع 3 )

Shulgi فرزند“اور ـ ناما” نيز از شاهان معروف و خوشنام سومر ميباشد. او علاقه وافري به هنر، شعر و موسيقي داشت. او در شهرهاي “نيپور” و “اور” مدارس زيادي را ساخت و اكثر 800 هزار لوحه سومري كه تا به حا ل پيدا شده اند، توسط تربيت يافتگان اين مدارس نوشته شده است. شولگي 50 سال حكومت كرد و در دوره او شعرا و نويسندگان در تمجيد از او با هم رقابت ميكردند. در يكي از اشعار از او بعنوان شاهي كه “همه لذات زندگي را براي مردم سومر فراهم كرد” ياد شده است.

43 سال بعد از مرگ اين شاه، دربيست و پنجمين سال حكوت نوه او، Ibbi- sin، سومر مورد حمله ايلاميان از شرق و ايلات بيابان نشين سامي” آموريها ” از غرب شد. بدليل خيانت ژنرالهاي سومري. “ريم سيم” شاه ايلام، موفق به فتح شهر “اور” شده، شاه سومر را به اسيري گرفته و هيكل خداي سومر “نه نه” را به ايلام برد. ايلاميان 60 سال بر سومر حكومت كردند.

اين واقعه باعث ضعف تدريجي سومرها و قدرت گيري دوباره سامي ها شد، بطوري كه چندين دهه بعد، در دعوا بر سر حاكميت بين سومرها و سامي ها، حمورابي، حاكم آموري بابل، با شكست دادن Rin-Sin، رقيب سومري خود، حكومت بين النهرين را بدست گرفت. سال به حكومت رسيدن حمورابي، 1750 ق. م. پايان دوره باستاني سومر و شروع دوره اي كه به ” تمدن بابل” معروف است، ميباشد. عده اي از سومرها كه نميخواستند زير حاكميت سامي ها زندگي كنند، بتدريج به آذربايجان و آسياي ميانه برگشتند و آنهايي هم كه باقي ماندند به مرور زمان در بين سامي ها حل شدند، ولي فرهنگ و مدنيت سومرها در طول قرنها پايه اصلي تمدن بابل بود. فرهنگ، خط و زبان سومري تا قرنها بر بابل حاكم بود و اكثر كتيبه هاي شاهان بابل تا قرنها به خط و زبان سومري نوشته ميشد.” ( منبع 2 ). در زبان عربي صدها كلمه با منشاء تركي وجود دارد كه مستقيمأ از زبان سومري داخل زبانهاي سامي قديم، و از آنها نيز به زبان عربي امروزي رسيده است، مثلا كلمه”يتيم”، “متين” و …، كلمه “مته، ماتان”، درتركي قديم به معني محكم ميباشد. تمدن بابل ادامه تمدن سومر بود.

زندگي اجتماعي، سياسي، مذهبي و اقتصادي سومرها با قوانين و مقررات پيچيده اي بر اساس عدالت و قانون تنظيم شده بود. طبق ميتولوژي سومرها، جهان هستي تحت كنترل دقيق يك دسته خدايان، كه جسما شبيه انسانها ولي داراي قدرت مافوق طبيعي بودند، اداره ميشد. بزرگترين خداي سومر “dingir” بود، كه در زبان تركي امروزي tengri و تانگري تلفظ ميشود. از ديگر خدايان مهم سومرها، An خداي آسمان، ” Nanna “، نه نه، مادر به تركي خداي زمين، In-anna، اين آنا، خداي عشق و محبت بودند. بعدها سامي ها، بابلي ها و آشوري ها، In-anna خداي سومري را تحت نام ايشتر، ايستر” Ishtar ” كلمه اي تركي، به معني دوست دارنده، عشق و محبت، عبادت ميكردند.

در داستان حماسي گيل گمش يك كلمه تركي ميباشد و فرم اصلي كلمه “بيل گميش” ميباشد، كه قديميترين داستان حماسي شناخته شده بشري ميباشد، ارتباط و علاقه خيلي نزديك سومرها با آذربايجان، خزر و آسياي ميانه كاملا مشهود هستַ قهرمان داستان قيل گميش شاه و خداي شهر اوروك در سومر، براي پيدا كردن راز ابدي زيستن در سفري دراز و پر خطر، به پيش “اوتنا بيشديم” كه در وسط درياي خزر زندگي ميكند ميرود. او از آذربايجان رد شده و در داستان خيلي از مكان هاي جغرافيايي آذربايجان، مثلا كوه ميشو شمال مرند، درياچه اورمي، نام برده شده است و اينكه رمز جاودانه زيستن در وسط خزر بود و نه در خليج كنگر كه بغل دست سومرها بود همه نشان دهنده علايق ناگسستني آنها به آذربايجان وحوالي درياي خزر، كه منشأ شان از آنجا بود، ميباشد. سومرها با گذشت قرنها وطن اصلي خود آسياي ميانه و آذربايجان را هيچوقت فراموش نكرده بودند و حتي در تدفين مردگانشان آنها را به پهلو و رو به شمال شرق قرار ميدادند. به عقيده بعضي از تاريخ دانان، بعد از دومين باري كه سومر ها حاكميت را در بين النهرين به سامي ها باختند، يعني در سال 1750 قبل از ميلاد، عده اي كثير از آنها به آذربايجان ، قفقاز و آسياي ميانه برگشتند. سومرها يي كه به آذربايجان برگشتند در بين اقوام همزبان و هم نژاد خود در آنجا قوتتي ها، ساوير ها و. . . حل شدند و در تكامل بعدي تمدن آذربايجان سهيم شدند. مثلا حماسه قيل گميش سومري، هنوز هم با كمي تغيير، كه نتيجه گذشت چند هزار ساله ميباشد، در حماسه كوراوغلي در بين ملل ترك، خصوصا آذربايجان، زنده هست” ( منبع 3 )

اولين باستانشناساني كه لوحه هاي سومري را در قرن اخير ترجمه كردند، تاريخدانان يهودي بودند. آنها طبق رسم مرسومشان در تاريخنويسي رعايت بيطرفي را نكرده و با دروغگويي سعي كردند كه سومرها را سامي و يهودي معرفي كنند. يهوديان، كه اكثر مراكز تاريخشناسي دنيا را قبضه كرده اند، هميشه سعي ميكنند كه تاريخ تمدن هاي مختلف خاورميانه و آسياي ميانه را طوري جعل كنند كه حقايق و حوادث تاريخي افسانه هاي تورات را تائيد بكنند.

بعدها دانشمتدان و زبان شناسان بيطرف با ترجمه و بازخوني الواح سومري، ادعاي دروغين يهوديان را افشا كرده و ثابت نمودند كه، زبان سومري هيچ ارتباطي با زبانهاي سامي و هندو اروپايي نداشته و فقط با زبان تركي خويشاوندي دارد، و لذا زبان سومري را “پروتوترك”، يعني پيش تركي ناميدند. البته تاريخ نويسان يهودي دست ازدغل بازيهاي خود بر نداشتند و با تئوريهاي ديگري به ميان آمدند، از آن جمله: اينكه سومريان بانيان تمدن بشري نيستند بلكه اقوام سامي بنيان تمدن را گذاشته اند؟ و يا اينكه سومرها وارثي در دنياي امروزي ندارند و آنها كلا از بين رفته اند؟ و …

يكي از اين تاريخدانان مشهور يهودي، كه سومرشناس معروفي ميباشد، ساموئل نواح كرامر samuel noah kramer در كتابهاي مختلفش راجع به سومر ها عقايد ضد و نقيضي را ارائه داده است، كرامر در اثري كه در سال 1956 در آمريكا چاپ شده ” From the tablets of sumer” در بخش 22 نظريه اي خنده داري را ارائه ميدهد كه عمق غرض و موضع طرفدارانه ايشان را نشان ميدهد، او در اينجا مينويسد كه، تمدن سومر را يك قوم سامي يهودي؟ با كمك قوم پارس كه 6 هزار سال قبل از ميلاد از منطقه فارس كنوني به بين النهرين آمده بودند، پايه گذاري كردند و سومرهاي وحشي در حدود 5 هزار سال ق. م. از آذربايجان كنوني به آنجا حمله كرده و تمدن آنها را مصادره كردند. البته اين تاريخشناس مشهور در همان بخش كتابش ياد آوري كرده است كه، ايشان هنوز هيچ مدركي براي اثبات تئوري خود پيدا نكرده است ” ( منبع 1 ). لازم به ياد آوري است كه همين يهودياني از قماش كرامر، همچون گيريشمن و. . .، و تاريخ كلأ جعلي فارسها را نوشته اند، زمان ورود آريائي ها به فلات ايران را 8 صد سال ق. م. نوشته اند، و هيچ مدرك تاريخي آشوري، بابلي، ايلامي و. . به تاريخي ديرينتر از 600 ق. م. اشاره نكرده است. لذا نظريه كرامر در مورد سومر واقعأ افتضاح و پررويي بيش از حد بود و لذا ما در نوشته هاي بعدي اين سومر شناس ميبينيم كه مجبور به اعتراف شده و نوشتجات قبلي اش را نقض ميكند؛ مثلا در كتاب ” Inanna ، Queen of Heaven and earth” 1983، صفحه 130، بطور واضح مينويسد كه زبان سومرها فرم قديمي زبان تركي بود و تصديق ميكند كه سومرها پايه گذار تمدن بشري هستند.” ( منبع 2 )

مهمترين جشن هاي رايج در ايران امروزي نوروز، مهرگان ، شب يلدا و ַַַ نيز يادگارهاي هستند از سومر ها، به عقيده دانشمندان و تاريخ دانان براي مثال محقق مشهور امريكايي Charles Berlitz در كتاب”مثلث اژدها” و C. F Jean در كتاب”ReligionsumerianeLa” ، و پروفسور S. N. Kramer در كتاب”Mesopotamien، new” اين جشن ها اصلا از زمان قبل از مهاجرت سومريان از آسياي ميانه در بين آنان و اقوام خويشاوندشان در آنجا رايج بود و با مهاجرت آن اقوام به قفقاز، آنادولي، آذربايجان ، غرب ايران و بين النهرين اين رسم و رسوم را همراه خود بدانجا ها نيز بردند و بازماندگان آنان در آسياي ميانه تركان بعدي نيز از شمال چين تا شرق درياي خزر هميشه اين مراسم را بجا آورده اندַ اين جشن ها براي اولين بار در اواسط دوران امپراتوري سلجوقيان بزرگ شروع به رايج شدن در بين اقوام تاجيك، تاتفارس و كرد، كرد. متاسفانه اين جشن ها نيز از كينه توزي و تحريفات شوينيسم فارس درامان نمانده و پان فارس هايي كه از راه فرهنگ دزدي مشغول هويت سازي براي قوم موهوم آريا هستند اين جشن ها را نيز بي شرمانه بدون هيچ مدركي با استناد به افسانه هاي شاهنامه به خود منسوب كرده و پيام عشق و صلحي را كه اين عيد ها پيام آور آن هستند را، به نفرت و نژادپرستي آريايي شان آلوده كرده اند.

امروزه هم اگر منصفانه نگاه كنيم، ميبينيم كه جشنهاي باستاني مثل تموز بايرامي = نوروز، چيله گجه سي = شب يلدا، چارشنبه بايرامي = چهارشنبه سوري و. . . در داخل جغرافياي آذربايجان و مردم ترك آنجا؛ پررنگتر، متنوع تر و با شكوه تر از هر جاي ديگر، جشن گرفته ميشود و اين نشاندهنده رابطه كهن و عميق تركان با تمدني است كه اجداد سومري آنها پايه گذاري كرده بودند.

سومرها به عنوان بانيان تمدن بشري، خدمات زيادي را به بشريت كرده اند. از جمله كارهاي مهمي كه سومريان براي بشريت كرده اند:

آفريدن قانون و اولين بانيان حقوق بشر، اداره جامعه بر اساس قانون، اختراع چرخ، پايه و اساس علوم و صنايع مختلف را گذاشتند كه بعدا توسط ديگران تكامل پيدا كرد، پايه و اساس شيمي، رياضيات، داروشناسي و …

تقسيم هر شبانه روز به 24 ساعت و هر ساعت به 60 دقيقه و هر دقيقه به 60 ثانيه، كشف و به كار گرفتن انواع فلزات، اشعار و داستانهاي سومر كه از لوحه هاي سومري بازخواني شده، نشان ميدهد كه پايه ادبيات را نيز آنها گذاشتند.

اختراع خط اول هيروگليف و بعدا خط ميخي از كارهاي ديگر سومريان هست، داريوش هخامنشي 3500 سال بعد، با استفاده از همان خط ميخي اختراعي سومرها كتيبه هاي خود را به سه زبان ايلامي، اكدي و پارسي نويساند.

هنر پيكر تراشي، معماري را بنيان گذاشتند و هنر ساختن مهرهاي استوانه اي را آفريدند، كه با هنرمندي بي نظير با اشكالي خيلي ظريف حكاكي شده بودند و بعد از كشيدن آن بر روي لوحه گلي، اشكال آن در كليت ديده ميشد، اين هنر بعدها در بين مصري ها و يوناني ها نيز پخش شد.

سومر ها براي اولين بار در تاريخ، براي اداره كشور مجلس شورايي ايجاد كردند، كه از دو تالار، تشكيل شده بود، يكي محل ريش سفيدان و ديگري محل جوانان بود. ايجاد سيستم قضايي پيشرفته كه براي اولين بار مجرمين بر اساس قانون دادگاهي ميشدند. در هر جلسه دادگاه در سومر، 4 قاضي همزمان شركت ميكردند.

در ساحه فلسفه و مذهب نيز سومرها خدمات زيادي را به بشريت كردند. طرز آفرينش انسان، عقيده به دنياي زيرين، قيامت، طوفان نوح، جدايي روح از جسم و انتقال آن به دنياي زيرين به هنگام مرگ، عقيده به خير و شر، روشنايي و تاريكي و. . .، همه تفكرات فيلسوفان سومري بود كه بعدها در بين اقوام سامي پخش شده و الهام بخش كتب مذهبي يهوديان، مسيحيان و مسلمين شده است.

حضرت ابراهيم ساكن سومر بود، كه در سال 2050 ق.م. از آنجا كوچ كرد، يعني زماني كه سومرها بعد از بدست گرفتن دوباره حاكميت سومر، به سامي ها خيلي فشار ميآوردند.

پروفسور woolley كه از طرف دانشگاه پئنسيلوئييا و موزه بريتانيا بعنوان رئيس هيت كاوشگري در شهر اور بدانجا فرستاده شده بود بعد از سالها تحقيق مينويسد”خلق سومر در بين النهرين 2500 سال قبل از مصريان تمدن بشري را بنا نهادند” وي فرضيه قديمي بودن تمدن مصر را با مدارك قطعي طرد كرده و مي نويسد” سومريان در 3500 سال قبل از ميلاد مراحل پيشرفته تمدن را پشت سر گذاشته بودند و به مصر، آسياي صغير، يونان، آشور و غيره راه تمدن را نشان داده بودندַ

لئو پووانت از سومر شناسان معروف مينويسد: از 3000 سال ق م تمدن درخشان شهرهاي سومري سامي ها را از شبه جزيره عربستان به خود جذب كرد و آنها بتدريج بخش عمده اي از جمعيت سومر را تشكيل دادند و از 2350 ق م توانستند حاكميت سومر را به مدت 150 سال بدست بگيرند. اكدها وقتي كه سومرها در 2109 ق م دوباره حاكميت را به دست گرفتند شديدا با سامي ها بدرفتاري كرده و در نتيجه عده اي از آنها مجبور به مهاجرت به فلسطين و مصر شدند و تمدن سومر را با خود بدانجا ها بردند و بعدها تمدن مصر ، فنيقيه و تمدن يهوديان را بنا نهادند. يك عده اي نيز در كنار موصل، نينوا، ساكن شده و بعدها دولت آشور را ايجاد كردند. دو قبيله etrusk و سيكول نيز به طرف غرب كوچ كرده و در يونان، كرت، جنوب ايتاليا ساكن شده و تمدنهاي اوليه آن سرزمين ها را به وجود آوردند.

رنه گروسه فرانسوي معتقد هست كه سومريان بدون شك تمدن خود را از مردم آذربايجان كسب كرده اند.

هروزني “B. Hrozny” دانشمند چك، كسي كه براي اولين بار موفق به قرائت و ترجمه لوحه هاي هيتي شد؛ آذربايجان را اقامتگاه ثانوي سومري ها ميداند ( جامعه بزرگ شرق، صفحه 161 )

ساموئل نوح كريمر سومر شناس معروف كه خيلي از لوحه هاي سومري را ترجمه كرده در كتاب “الواح سومري” صفحه 258 تاييد مي كند كه سومرها از آسياي ميانه و از طريق قفقاز به آذربايجان آمده، و بعد از سكونتي دراز مدت در آنجا، به بين النهرين مهاجرت كرده و در آنجا ساكن شدند. وي ادامه ميدهد: سومر ها در ايجاد تمدن آراتتا در آذربايجان و تمدن هاي باستاني درغرب ايران نقش بزرگي داشتند. آراتتا، 5000 ق م در آذربايجان زندگي ميكردند و بعدها از آنجا به بين النهرين كوچ كردند.

چارلز بارني عالم تاريخ شناس انگليسي بعد از تحقيق روي آثار پيدا شده از گورتپه و حسنلو در آذربايجان به اين نتيجه رسيده كه صنعت فلزكاري اولين بار در آذربايجان شكل گرفته است. ( مجله ميراث فرهنگي، سال3، شماره 5، ص 53 )

باستان شناسان دامنه هاي جنوبي قفقاز را گهواره صنعت فلزكاري دانسته و تاييد ميكنند كه مواد اصلي در ساخت مفرع يعني مس و قلع در گنجه استخراج ميشده و معادن قلع 7000 ساله اين منطقه يادگار آن دوران هست.

ساموئل هوك در كتاب “تاريخ اوسانه در خاورميانه” ريشه نژادي سومريان را با ساكنين قديم آذربايجان قوتتي ها، لولوبي ها، سابير ها، گيلانكاسپي ها و غرب ايران كاسسي ها، ايلاميان يكي ميداندַ

هنري فيلد در كتاب “مردم شناسي ايران ، صفحه 175″ سكونت سومر ها در آذربايجان و جنوب خزر را ثابت ميكند.

پروفسور ذهتابي ( تاريخ قديم تركان ايران ، جلد 1 ) و محمد تقي سياه پوش ( پيدايش تمدن در آذربايجان ) نيز با تحقيقات خيلي ارزنده ثابت ميكنند كه خاستگاه سومريان آذربايجان بوده است.

فريتز هومئل “Hommel، Fritz”در ترجمه لوحه هاي سومري، بيش از 300 كلمه تركي پيدا كرد، كلماتي كه اكثرا به همان شكل قديمي اش در تركي امروزي هنوز هم به كار برده ميشود، و لذا هومئل با استناد به كشفيات علمي خود از كتيبه ها و لوحه هاي سومري، زبان سومري را به عنوان ريشه زبان تركي و “پروتو ترك” معرفي كرد.

“دل هايمزِ ، Dell Hyme” پژوهشگر و زبانشناس وابسته به دانشگاه شيكاگو در بخش انسان شناسي در رابطه با ارتباط رياضي بين زبانها تحقيقي انجام داده و 200 لغت انگليسي را در دو زبان “سومري و تركي ” مقايسه كرده است. او در پژوهش چاپ شده‌اش رابطه مشترك اين دو زبان را با مشابهت هاي لغوي موجود اثبات كرده‌است. به اين صورت كه بعد از 2000 سال گسست از يك زبان مرده ريشه لغات در زبان تركي امروزي زنده است و مورد تكلم واقع ميشود. اين همه حقايق و شواهد براي آن ذكر ميشود كه نظريه هاي رايج در ايران در مورد زبان كنوني ملت آذربايجان مورد بررسي مجدد قرار گيرد. چرا كه عدم امكان دسترسي به اطلاعات و نيز اعمال منافع سياسي سبب شده اند كه يك موضوع مهم علمي در مورد خاستگاه زبان كنوني مردم آذربايجان مخدوش شود و دانش صحيحي به مردم داده نشود.

در كتيبه اي آشوري از سال 716 ق. م. اسم قديمي كوه “سهند” كه در بين اهالي ماد ـ ماننا استفاده مي شد، كوه ” او آ اوش” و منطقه كوهستاني نزديك آن ” او ايش ديش” آمده است. اين دليلي ديگر بر همزباني سومرها و قوتتي ـ لولوبي ها ميباشد. در زبان سومري “o، u، او” به معني عدد 10 ميباشد كه در تركي امروزي همان كلمه بصورت”اون، on” استفاده ميشود. “ايش، ائش” در زبان سومري به معني عدد3 كه امروزه نيز در تركي به صورت” اوش” استعمال ميشود. “ديش” در زبان سومري به معني “دندانه” و در تركي امروزي به معني”دندانه؛ دندان” هنوز هم استعمال ميشود. لذا معني” او ايش ديش” ذكر شده در كتيبه آشوري به معني” سيزده دندانه” ميباشد و امروزه بدان محل “بش بارماخ” ميگويند. ( تاريخ ديرين تركان ايران، ص 874، پروفسور زهتابي )

در لوحه اي سومري از 2100 ق. م.، شاعره اي سومري، به نام ” بيدا”، «به معني يگانه در زبان تركي باستان”، در شعري كه بخاطر فراق از پسرش كه در “همدان” زندگي مي كرد، سروده است؛ به كلمات و اسامي ” كؤر”، ” آراز”، ” ايلك باتان/همدان”؛ ” ساز”، “تار”، “غم”، “ايل”، ” آي”" آد” به همان صورت كه امروزه در تركي آذري رايج است، در آن شعر بكار برده است. پروفسور تاريف آذرتورك، چارلز بارني، كوردون چايلد، هنري فرانكفرت و م. تقي سياهپوش ( پيدايش تمدن در آذربايجان ) معتقد هستند، كه سومرها موقع آمدن به بين النهرين كاملا به علم فلزكاري مجهز بودند و فلزات همراه آنان نه فقط شامل طلا و مس بود، بلكه شامل مفرع حقيقي نيز بود، اجداد آنان جايي ديگر، ( كه قطعا آذربايجان بود، چونكه آنجا نخستين پايگاه فلزكاري و گهواره اين صنعت شناخته شده است )، ياد گرفته بودند كه مس و قلع را ذوب كنند و مفرع بدست آورند، چون در سومر چيزي جز گل وجود نداشت. سومريان در طول حكومتشان در سومر ارتباط تنگاتنگي با همنژاد هاي خود در آذربايجان داشته و سنگهاي زينتي و مواد لازم براي صنعت فلزكاريشان را از اذربايجان تهيه ميكردند، در حماسه گيل قميش، در يكي از جنگها، گيل قميش با كمك دوست و همرزمش “enkidu” به جنگ “Huwawa” حاكم در كوهاي شمال، يعني آذربايجان، ميروند، تا با شكست دادن او كه مانع رسيدن چوب جنگلي و سنگ هاي گرانقيمت به سومر ميشد، بجنگند.

با مطالعه سير تكامل خط ميخي سومري، و با توجه به اين حقيقت تاريخي كه، سومرها قبل از مهاجرت به بين النهرين، قرنها در آذربايجان زندگي كردند، ميتوان با قاطعيت گفت كه تمدن سومري ادامه و شكل تكامل يافته تمدن قوبوستان آذربايجان بود. از تمدن قوبوستان، كه قديمي ترين تمدن شناخته شده تاريخ بشريت ميباشد هزاران نوشته تصويري باقي مانده و سومرها بعدها اين خط تصويري را به خط ميخي تكامل دادند. پروسه اختراع خط هزاران سال طول كشيده است و سومرها يكدفعه آنرا اخترا نكردند.

وابستگي و خويشاوندي زباني و فرهنگي بين مردم كنوني آذربايجان و سومرها خيلي قوي بوده و مورد تاييد اكثر تاريخدانان ميباشد و خيلي ها مثل” ف. هومئل” زبان سومري را پروتوترك مينامند. من فقط بطور خيلي مختصر به بخش كوچكي از اينها اشاره كردم، و در خاتمه مطلبي را راجع به يك نمونه از صدها مشتركات فرهنگي بين سومريان و تركان، اشاره كرده و مطلب را تمام ميكنم، آن هم صنعت موسيقي ميباشد اوزان ها و عاشيق ها در فرهنگ تركي جايگاه بخصوصي دارند و در كل تاريخ هزاران ساله تركان اوزان ها هميشه حضور فعالي در بين اقوام ترك داشته اند. فرهنگ، تاريخ، داستانها و حماسه هاي تركان را، اين نوازندگان خلقي، سينه به سينه با صداي دلنواز سازشان زنده نگه داشته اند. قديمترين ساز تركي كه تا حال پيدا شده در تركستان شرقي و منطقه اورومچي پيدا شده كه قدمتش به 400 سال قبل از ميلاد ميرسد، ولي قديمترين پيكره يك اوزان با سازش در دست مربوط به سومرها و در بين النهرين پيدا شده است و مربوط به 2400 ق م ميباشد، چيزي كه در نگاه اول، توجه بيننده را به خود جلب ميكند، اين هست كه كلاه، كمربند وشكل ساز، و مهمتر از آن طرز گرفتن ساز ايستاده و ساز را به سينه ميفشارد عينا شبيه اوزان هاي امروزي آذربايجان و جهان ترك هست. موسيقي اوزاني كه شاخص ترين و قديمي ترين هنر موسيقي آذربايجان و ساير ملل ترك تبار است، در هزاره هاي قبل از ميلاد در بين سومري ها و ايلامي ها رايج بود و نشانه هاي بعدي آن در هزاره اول قبل از ميلاد در بين ماننا ها، كانقا ها و بعد ها در بين اشكانيان ديده ميشود. خاستگاه اصلي و اوليه موسيقي اوزاني حوزه درياي خزر بوده و هنوز هم در آن حوزه رايج مي باشد. كتيبه هاي زيادي از سومر و ايلام به موسيقي اوزاني اشاره ميكنند، مثلا: در سال 2250 ق م “كوتيك ايشوسپناك” پادشاه عيلام به اوزان ها حقوق ميداد تا شب و روز در جلوي معبد خداي ايشوسپناك بنوازند ( دنياي گم شده عيلام صفحه 68 ).

در سال 2150 ق م ، زمانيكه قوتتي هاي آذربايجان در بابل حكومت ميكردند” گوده” شاه سومري “لاقاش”، كه زير دست آنها بود، به سرپرست اوزان هاي شهر دستور ميدهد كه پرستشگاه اينانا نه نه، الهه سومري را با نواختن ساز پر از نواي شادي كنند ( تاريخ پيشرفت علمي و فرهنگي بشر، جلد 1، صفحه 558 ). آلات موسيقي زيادي، همچون كمانچه، ني، دهل، چنگ، قووال از سومرها پيدا شده است.

پس ميبينيم كه علاوه بر زبان، موسيقي سومري نيز در بين تركان امروزي زنده هست. با توجه و تكيه بر آثار باقي مانده از سومر و تحقيقات وسيع سومر شناسان بطور قطعي ثابت ميشود كه سومر ها شاخه اي از تركان باستاني بودند كه درحوالي 5500 سال ق م همراه با ديگر اقوام باستاني ترك، هوري ها، قوتتي ها، سابير ها، لولوبي ها، كاسسي ها و … از آسياي ميانه به آذربايجان كوچ كردند و سومر ها بعد از زندگي طولاني و تشكيل دولت در آذربايجان به بين النهرين كوچ كرده و با علم و دانشي كه از آذربايجان به همراه داشتند توانستند اولين تمدن بشري را بنا كرده و بزرگترين خدمات را به بشريت انجام دهند.

تركان دنيا، به خصوص تركان آذربايجان، به عنوان وارثين حقيقي سومرها به آنان افتخار كرده و همچون فرزندان راستين آنها در راه صلح و خدمت به بشريت هيچ وقت كوتاهي نكرده اند. همچون اجداد سومريشان، آذربايجاني ها نيز هميشه مقدم مهمانان و تازه واردين به سرزمينشان را گرامي داشته اند، هرچندكه بعضي ازآنها همچون ارمني ها و آشوري ها در اين اواخر، نمك را خورده و نمكدان را شكسته اند.

1- 1956، From the tablets of sumer، samuel noah kramer
2- 1983 Inanna ، Diane Wolstein، Queen of Heaven and earth” ـ، samuel noah kramer، ص 130

۳- تركيك پرس افغانستان

۴- بابك يوردين


به نقل از سالاريان

بؤلوم :
جمعه 24 شهریور 1391


بؤلوم لر
     
باغلانتی لار
یارپاق لار
سایغاج
  • ایندی بلاق دا :
  • بوتون گؤروش لر :
  • بو گونون گؤروشو :
  • دونه نین گؤروشو :
  • بو آیین گؤروشو :
  • باخیش لار :
  • یازی لار :
  • یئنیله مه چاغی :

جنبش مبارزه با سياست هاي ضد تركي ويكي پديا

ایران تورک : فرهنگ و تاریخ تورکان جهان