اهر هاراي
ايران تورك فيلتر شد.
آنا یارپاق              ایلگی              ایمیل              RSS              ATOM
بلاقا گؤره



سون یازی لار
+0 به يه ن
ساموئل ويمزآمريكايي و افشاگريهاي وي در موردارامنه

ادعاهاي دروغين قتل عام ارامنه جهت سرپوش نهادن به جنايات خود درقره باغ آزربايجان

ساموئل ويمز با اشاره به تحريك ارمنيها توسط جاسوسان روسي، در خصوص شكل گيري اعمال تروريستي ارامنه در سرزمين امپراطوري عثماني مي نويسد: « سال 1890 در داخل سرزمينهاي امپراطوري عثماني گروه تروريستي كوچكي از ارامنه جهت تصاحب سرزمين واموال مسلمانان به نهضت انقلابي پرداخت. آنها در حاليكه در عرض 500 سال گذشته با تركان متقابلاً روابط دوستانه و مسالمت آميز داشتند به عمليات تروريستي عليه مسلمانان عثماني پرداختند.
تا سال 1915- 1914 اين باند تروريستي در امپراطوري عثماني آنقدر كوچك بود كه تركها به آن اهميتي نمي دادند. بعد از شروع جنگ اشغالگرانه روسيه عليه عثماني، ارمنيها جهت تصاحب سرزمينهايي كه در حسرت آن بودند با روسها متحد شدند.
روزها ارامنه تركيه، خود را دوست ارتش عثماني قلمداد نموده، شبها با اعمال تروريستي ضربه هاي مهلكي بر ارتش عثماني وارد مي كردند. در نتيجه اين حملات تروريستي ارامنه، حكومت عثماني مجبور شد ارمنيهايي را كه در منطقه جنگي قرار داشتند از اين مناطق بكوچاند. زيرا در نتيجه رياكاري ارامنه، تركها نمي توانستند، ارمنيهاي تروريست را از غير تروريست تشخيص بدهند و در نتيجه در چنين وضعيتي ملتي كه مي خواست خود را از حمله دشمن مهاجم و نيز حملات تروريستي ارامنه حفظ كند، چاره اي جز كوچاندن ارامنه خائن و تروريست از منطقه جنگي نداشت».
ساموئل ويمزدر رابطه با اين مسئله و اين اقدام بجاي تركان به اقدام مشابه ايالت متحده آمريكا در خصوص كوچانيدن ژاپوني هائي كه در سواحل غربي اين كشور زندگي مي كردند و احتمال كمك آنها به ژاپن ممكن بود، اشاره كرده و مي نويسد: بعد از حمله ژاپن به آمريكا در هفتم دسامبر 1941 ژاپني هائي كه در سواحل غربي ايالت متحده آمريكا زندگي مي كردند با نقل و انتقال موقتي روبرو شدند كه اين آخرين نمونه اين نوع اعمال مي باشد. 19 فوريه 1942 فرانكلين روزولت با امضاء فرمان ويژه 9006 به كوچانيدن ژاپني ها دستور داد.
ساموئل ويمز در رابطه با آلت دست شدن ارامنه توسط روسها مي نويسد: « سال 1808 تزار روسيه الكساندر اول، به كشيش كليساي ارامنه- دانيل به جهت جاسوسي هايش براي كمك به روسيه عليه عثماني، مدال درجه يك آنناي مقدس اعطا نمود. موقعي كه روسها به طرف غرب حمله كرده به داخل سرزمينهاي عثماني پيشروي مي كردند، كليساي ارامنه دائماً به روسها كمك مي كرد.
ساموئل ويمز با دلايل معتبر تاريخي و با استناد به نوشته و ياداشتهاي نماينده هاي غربي ساكن در منطقه آناطولي و مناطق اطراف، بي اساس بودن ادعاهاي ارمني ها را به اثبات مي رساند. وي در صفحه 41 كتابش مي نويسد: آگوست سال 1889 كنسول بريتانيا در ارضروم، سرهنگ چرمسايد ضمن گزارش به سفير بريتانيا در استانبول، مي نويسد: « تلاش ها و صحبت در مورد قتل عام ارمنيها و پر شدن حرمسراهاي مسلمانان از دختران دزديده شده ارمني بزرگنمائي مزحك مي باشد.»
در عين حال معاون كنسول بريتانيا كه شخصي ارمني بنام توماس بويادجيان بود در جواب سفير بريتانيا كه در خصوص فرمان سلطان عثماني در مورد قتل عام ارمني ها از وي پرسيده بود، جواب مي دهد كه چنين فرماني هيچ وقت داده نشده است. بويادجيان همچنين در ادامه مي نويسد كه او دلايل زيادي دارد كه به اثبات مي رساند ارامنه در جهت حل منافع شخصي، يكديگر را بقتل رسانده و گناه آنرا به گردن مسلمانان مي اندازند.
ساموئل ويمز با استناد به گزارش معاون كنسول بريتانيا در پاييز 1889 مي نويسد: « ارمنيها در سرزمينهائي كه در اقليت بودند بين مسلمانان و مسيحيان دشمني ايجاد مي نمودند. تروريستهاي ارمني چندين مسلمان را كشته و در بين بقيه، اختلاف راه مي انداختند. علت اصلي اينگونه رفتارها، مجبور كردن مسلمانان بر درگيري با مسيحيان و بعد داد و فرياد مبني بر اينكه، گويا مسيحيان توسط تركها قتل عام شدند.
اين سازمان تروريستي (داشناكستيون) به اعضاء و پيروان خود دستور داده بود، هر كجا و در هر شرايط تركها را گلوله باران كنند. هر ارمني فعال و جاسوس هم، اگر از اين مسئله امتناء مي كرد، بدست آنان كشته مي شد.
ساموئل ويمز در عين حال در صفحه 46 كتابش مي نويسد كه عضو پارلمان بريتانيا سر الليس بارتلت درفوريه سال 1895 در خصوص نسل كشي ارامنه شواهد و نظرات خود را به چاپ رسانده كه در آنجا وي مي نويسد:« داستانسرائي هايي كه در مورد حوادث ترك- ارمني بدين گستردگي منتشر مي گردد، اكثراً دروغين و خيالي بيش نيست و اين احوالات از روي غرض و عصبانيت سرهم شده و سوق داده مي شود. هدف اصلي اين مبلغان در مقابل عذابهاي ارامنه به احتزاز در آوردن احساسات انگلستان بر عليه تركيه مي باشد» . بارتلت در ادامه مي نويسد: « اين داستانهاي بي اساس ساخته و پرداخته پليد كميته انقلابي ارمني ها بوده و بمنظور تامين منافع اين مبلغان و پان اسلاوهائي كه با سرمايه خود در پشت اين عمل پليد ايستاده بودند بصورت گسترده در اروپا انتشار مي يافت.
بارتلت در عين حال به مشاهدات م. كسيموس، جغرافيدان اسپانيائي كه خود شخصاً شاهد يكي از شورشهاي ارمنيها بوده مينويسد كه اين رويدادها با ادعاي نسل كشي كه ارمنيها مطرح مي كنند در تضاد مي باشد. كسيموس شخصاً به مناطقي كه ارمنيها ادعا مي كنند در آنجا نسل كشي اتفاق افتاده، سر زده و آشكارا بيان نمود كه « اين احوالات با اين گستردگي كه انتشار مي يابد تماماً تحريفاتي بيش نيست. قتل عام هزاران ارمني، تجاوز به نواميس آنان، شكنجه مردم و مصيبتها، تنها اختراع وحشيانه تحريفات مي باشد.»
ساموئل ويمز در صفحه 46 كتابش به شواهد نظامي بريتانيائي، چارلز نورمان كه در سال 1895 به امپراطوري عثماني اعزام گرديده بود، اشاره مي كند:« مسئوليت خونهائي كه در عرض پنج سال در آناطولي ريخته شده، مستقيماً بر عهده كميته هونچاق (يكي از احزاب ارامنه) مي باشد.» وي در ادامه مي نويسد كه اين داد و فرياد ارامنه در مورد قتل عامشان توسط مسلمانان، بي اساس مي باشد.
ساموئل ويمز در صفحه 35 كتابش مي نويسد: در جنگ روس- عثماني، اهالي زيادي از تركهاي مسلمان كشته و يا مجبور به ترك سرزمين خود مي شدند. در همين موقع ارمني ها در مناطق مذكور اسكان مي يافتند كه جمهوري ارمنستان فعلي هم بدينصورت با اسكان ارامنه و فراري دادن مجبوري مسلمانان آذربايجاني از خانه و كاشانه خود و در نتيجه ايجاد اكثريت ارمني در اين مناطق، ايجاد گرديده است.
در نتيجه اعمال تروريستي ارمني ها و خيانت آنها به تركها در جنگ با روسيه، تركها تصميم گرفتند ارمني ها را از مناطق جنگي به مناطق ديگر انتقال دهند. ساموئل ويمز در صفحه 54 كتابش با اشاره به اين مسئله مي نويسد: « به اين دليل و سند تاريخي توجه كنيد، حكومت عثماني 24 آوريل 1915 در استانبول به جا به جائي و انتقال ارمنيها تصميم گرفت. سه روز بعد در حالي كه هيچ ارمني از آناطولي شرقي جابجا نشده بود، رهبر ديني كليساي اچميادزين ارامنه به حكومت روسيه اطلاع داد كه، دولت عثماني به نسل كشي ارمنيها دست مي زند. نسل كشي چطور مي توانست انجام بگيرد در حاليكه به عمليات جابجائي هنوز شروع نشده بود و حتي يك نفر ارمني هم جهت جابجائي اسباب سفر نبسته بود؟
به سفارت روسيه در روم و واشنگتن دستور داده شده بود، كه از اعتراض ارمنيها حمايت بعل آورند. چونكه روسيه مي خواست در نتيجه تلاشهاي گسترده بتواند افكار عمومي دولت و جامعه آمريكا را، بر ضد كشور عثماني و آلمان بشوراند. در نتيجه اين دروغپردازي بزرگ، ايتاليا يك ماه بعد به جنگ پيوست و ايالات متحده آمريكا فقط دو سال بعد با آلمان شروع به جنگ كرد.
در همين روز 27 آوريل سفير روسيه در لندن پيشنهاد داد كه حكومت هاي روسيه، بريتانيا و فرانسه به حكومت عثماني يادداشت اعتراض فرستاده و مسئول بودن تركها در نسل كشي را بيان نمايند.
از وزارت امور خارجه بريتانيا جورج ت. كلرك از اين پيشنهاد روسيه ابراز ناراحتي نمود و گفت كه بهتر بود ما خودمان نسل كشي مذكور را كه مطرح مي كنيد بررسي مي كرديم. به هر حال ما به سفراي كشورمان در روم و واشنگتن مي سپاريم كه آنها از نظرات آن كشورها در مورد قابل قبول بودن پيشنهاد مذكور رهبر ديني ارامنه مطلع گرديده و از پيشنهاد روسيه حمايت بعمل آورند.
در 15 مه 1915 سفير بريتانيا در روسيه به وزير امور خارجه كشور مطبوع خود” گري “‌ اطلاع داد كه وزارت امور خارجه روسيه از طرف متفقين به دولت عثماني هشدار خواهد داد كه رهبران اين كشورها در آخر جنگ بعلت هر نوع نسل كشي ارامنه مسئول خواهند بود. اين وزير روسيه در عين حال پيشنهاد داد كه سه كشور متفق جهت حمايت ازاين مسئله در يك روز باهم بيانيه صادر كنند.
23 مه 1915 حكومت عثماني براي اولين بار در خصوص جابجائي ارمني ها و اسكانشان در منطقه اي ديگر به فرماندهي لشگر 4 دستور داد. اما طبيعتاً جابجائي ارمني ها كاري وقتگير بود. تنها در 30 مه كابينه وزراء دولت عثماني مسئله جابجائي ارمني ها از خطوط مقدم و پشت جبهه به مناطق ديگر را به تصويب رساند. در حالي كه عمليات جابجائي هنوز شروع نشده بود، كشورهاي متفق روسيه، انگلستان و فرانسه 6 ماه قبل از تصويب اين مسئله در خصوص مسئول بودن عثماني ها در نسل كشي ارامنه بيانيه صادر نموده و داد و فرياد راه انداخته بودند.
ساموئل ويمز در ادامه با استناد به اسناد و دلايل معتبر تاريخي مي نويسد: « در واقع رهبر ديني ارامنه چندين هفته قبل از آنكه تركيه در مورد جابجائي ارامنه تصميم بگيرد به فعاليت دول خارجي در اين زمينه موجب شده بود. اتهام نسل كشي بدون وجود هيچ دليلي تماماً ساخته و پرداخته كشيش ارمني مي باشد.»
همراه با اين نوع داستان سرائي كذب و مغرضانه كليسا، رهبران ديني اين مركز به جنبش تجزيه طلبانه و تروريستي ارامنه در سرزمينهاي عثماني كه حتي در آن، ارمنيها در اقليت بودند، دامن مي زدند. ساموئل ويمز در مورد اقدامات رهبران ديني ارمني ها در صفحه 57 كتابش مي نويسد: « 15 ژوئيه 1915 رهبر ديني ارمنيها گوورك پنجم به رهبر عالي ديني، پوغوس نوبار نامه نوشته، او هم بنوبه خود با وزير امور خارجه بريتانيا سر آرتور نيكولسون تماس گرفته بود. اين رهبر عالي ديني از كشورهاي متفق خواست تا در شش ايالت تركيه، ارمنستان خود مختار و بي طرف را ايجاد كنند. رهبر ديني مذكور حتي جهت بر قراري روابط تجاري خواهان ايجاد دهليز و راه خروجي به درياي آزاد از طريق مرسين بود.»
ساموئل ويمز در صفحه 59 كتابش ضمن اشاره به انقلاب بلشويك 1917 در روسيه مي نويسد كه، نيروهاي مهاجم روسيه مجبور به بازگشت به روسيه شدند و در بازگشت از سرزمين ترك ها، ارمني هائي را هم كه با آنها در اشغال سرزمين تركها شركت نموده بودند مجبور به جابجائي و انتقال از آن ديار كردند. وي در ادامه مي نويسد: چند ماه بعد از رفتن ارمني ها از اين سرزمين سرگرد ارتش بريتانيا ا. او. س. نوئل منطقه را مورد تفتيش قرار داده و در خصوص شواهد خود به حكومت بريتانيا اينچنين گزارش مي دهد: « مي توانم در مورد نتيجه سفرم بگويم كه در طول اين ماهها ارتش روسيه با ارمني هائي كه آنها را مشايعت مي نمود در بهار و تابستان 1916 سرزمين هائي اشغالي را به ويرانه تبديل كرده بودند. مي توانم بدون هر گونه شك وشبهه بگويم كه ترك ها براي دشمنان خود نمي توانستند اينگونه رفتار كنند. بر اساس نظر وي كه با گفته هاي شاهدان و اهالي بومي تقريباً عينيت تشكيل مي دهد روسها با تحريك و كمك ارمني ها در قتل عام مسلمانان ساكن منطقه دست داشتند.
ساموئل ويمز در صفحه 88 كتابش مي نويسد:« ارمني ها موقع عقب نشيني ديگر فهميده بودند كه تيرشان به سنگ خورده، نه آنها و نه روسها نخواهند توانست آناطولي شرقي را اشغال كنند. حال ارمني ها موقع ترك آناطولي شرقي همه جا و همه چيز را ويران كرده، اهالي را قتل عام و دست به غارت و تجاوز زدند. يكي از مناطقي كه شاهد اين اعمال تروريستي ارمني ها بود ارزنجان مي باشد. چاه ها پر از جسد مسلمانان بود. اعضاء بريده شده بدن مسلمانان و سر آنها در اطراف باغچه هاي خانه ها پراكنده شده بود. جسد 606 نفر را به چاه ها و خندق ها انداخته بودند. البته تعداد اهالي غير نظامي كشته شده چندين برابر بيشتر از اين ها بود. ضمناً سر نوشت 650 نفر مسلمان هم كه گويا براي كشيدن راه به خارج از شهر برده شده بودند معلوم نيست.
مؤلف در صفحه 60 كتابش مي نويسد: « ارمني ها براي اشغال اين اراضي و تصاحب اين سرزمين تصميم گرفتند مسلمانان را كه در اكثريت بودند قتل و عام نمايند. آنها اعتقاد داشتند كه اگر مسلمانان را قتل عام نمايند و مسلماني در اين سرزمين نماند آنها خواهند توانست در سرزمين مسلمانان براي خود دولت مستقل ارمني تشكيل دهند. هدف اين سياست تروريستي اين بود و امروزه در سرزمين آذربايجان هم اين سياست ادامه مي يابد.»
ساموئل ويمز در صفحه 42 كتابش به شمار ارامنه، مسلمانان واقوام ديگر در شش ايالت كه ارمنيها ادعا مي كردند در آن منطقه زندگي مي كردند اشاره كرده و مي نويسد:« سال 1892 مركز جغرافياي وزارت امور خارجه بريتانيا در مورد اهالي سرزمينهائي كه ارمني ها ادعا مي كردند اطلاعات زير را منتشر كرد»:

همانطور كه از جدول فوق ملاحظه مي گردد ارمنيها در همه شش ايالت مورد ادعا در اقليت بودند، بطوري كه در همان ايالات مذكور از 075 601 3 نفر اهالي تنها 815 665 نفر ارمني بودند. يعني در واقع ارمني ها مي خواستند 260 935 2 نفر غير ارمني را كشته و در سرزمين آنها كشور ارمنستان ايجاد كنند. در عين حال از اين آمار مركز جغرافياي وزارت امور خارجه بريتانيا مي توان چنين استنباط كرد در آناطولي كه ارمني ها ادعا مي كنند مورد پاكسازي قومي قرار گرفته و 5/1 ميليون نفر از آنها كشته شده است تعداد اهالي ارمني كمي بيش از نيم ميليون نفر بوده. چطور از اين 815 665 نفر ارمني ساكن در منطقه آناطولي در پروسه جابجائي 5/1 ميليون نفر مي توانست كشته شود. در حاليكه بسياري از ارمني ها به قفقاز مهاجرت كرده و با حمايت روسها در سرزمين خان نشين ايروان اسكان يافتند كه بعداً در اين سرزمين قديمي آذربايجان، جمهوري ارمنستان را تشكيل دادند.
ساموئل ويمز در صفحه 143 كتابش به نوشته هاي مورخ ارمني و تضادها و تحريفات موجود اشاره مي كند كه قابل توجه مي باشد: « هوانسيان مي نويسد كه به قفقاز نيم مليون ارمني آواره و مهاجر انتقال يافته بود. هوانسيان در ديگر بخشهاي كتابش به وجود هزاران ارمني جنگزده در سرزمين اعراب اشاره مي كند. وي در اول كتابش مي نويسد كه، در منطقه جنگي تركيه تقريباً يك ميليون ارمني زندگي مي كرد كه مورد انتقال و جابجائي قرار گرفته بود. با يك محاسبه رياضي ساده مي توان به موهوم و دروغ بودن ادعاي ارمني ها پي برد.» در عين حال بر اساس گزارش ايالت متحده آمريكا از منطقه، در سال 1916 خيلي بيش از يك ميليون نفر ارمني در امپراطوري عثماني زندگي مي كرد. علاوه از اينها در سوريه، عراق، ايران و ديگر كشورها، صد ها هزار ارمني زندگي مي كرد. اگر سال 1915 از ارمني ها 5/1 ميليون نفر كشته مي شد، وضعيت اينطور نمي شد.
ضمناً ساموئل ويمز به يك سند مورخ 7 دسامبر 1916 مربوط به وزارت كشور عثماني اشاره مي كند. در اين سند گفته مي شود كه،« 900 702 نفر ارمني جابجا شده و براي اين منظور سال 1915 ، 25 ميليون قروش پول خرج شده است. تا آخر اكتبر سال 1916 ، 86 ميليون قروش صرف شده و تا آخر اين سال 150 ميليون قروش خرج خواهد شد.» اگر تركها مي خواستند دست به پاكسازي قومي ارمني ها بزنند پس چرا آن كار را نكرده و در حاليكه دولت در بحران مالي قرار داشت، براي جابجائي و انتقال ارمني ها از منطقه جنگي 261 ميليون قروش صرف پول كرده است؟
با اين وضعيت ارمني ها، ترك ها را به پاكسازي قومي متهم مي كنند. در حاليكه اين ادعا تماماً و از هر جهت دروغي بيش نيست. ساموئل ويمز در صفحه 98 كتابش درخصوص شمار ارامنه مي نويسد كه، هوانسيان شمار ارمني هاي ساكن در تركيه را بدون اينكه به سندي اشاره كند تقريباً 2 ميليون مي نويسد. ساموئل ويمز با دلايل معتبر تاريخي اين ادعاي كذائي را رد كرده و مي نويسد كه در واقع در سال 1915 در تمام دنيا اين تعداد ارمني وجود نداشت. وي حتي در صفحه 62 كتابش به آمار ارائه شده از طرف مراجع مختلف در خصوص شمار ارامنه در كل منطقه اشاره مي كند. در مراجع مختلف شمار ارامنه در كل منطقه بصورت ذيل ذكر شده است:
م. زارچشي، كنسول فرانسه در وان 000 300 1
فرانسيس دو پرسنس (1895) 000 200 1
تورومنكيز 000 300 1
لينچ (1901) 000 158 1
آمار عثماني (1905) 851 294 1
كتاب آبي بريتانيا (1912) 000 056 1
ل. د. كونترسون(1913) 000 400 1
كتاب زرد فرانسه 000 475 1
رهبر ديني ارمني اورمانيان 000 600 1
لپسيوس 000 600 1
ساموئل ويمز در همين صفحه مي نويسد كه امروزه ارمني ها از” داستان بزرگ” در خصوص اينكه 5/1 ميليون از آنها توسط تركان عثماني به قتل رسيده،در واقع اولين داستان پاكسازي قومي در قرن بيستم را ايجاد كرده اند. ادعاي آنها يعني تعداد 5/1 ميليون ارمني بقتل رسيده، از تعدادارامنه آناطولي چندين برابر بيشتر بوده است.
ساموئل ويمز با تحقيقات جامع خود در كتاب مذكور، از جنايت ها و حيله گري هاي بيشمار ارامنه پرده برداشته كه متأسفانه ذكر آنها در اين مقال اندك نمي گنجد. وي پس از ذكر اين افشاگري ها مي نويسد كه ارمني ها با مظلوم نمائي و شايعه پراكني بي اساس در مورد نسل كشي موهوم 1915 ، هنوز هم دست از سياست هاي جنايتكارانه خود بر نداشته، در اواخر قرن بيستم با حمله به سرزمين همسايه- جمهوري آذربايجان، بيش از بيست درصد از خاك اين جمهوري را اشغال و با قتل عام وحشيانه و فجيع در منطقه قره باغ و سرزمين هاي همجوار آن، موجب آوارگي بيش از يك ميليون از مسلمانان آذربايجاني شده اند.


لطفا اين سند بي آبرويي داشناكهاي ارمني را در وبلاگها و وبسايتهاي خود قرار دهيد.شما هموطن آذربايجاني بيشتر از همه در احقاق خونهاي به ناحق ريخته شده برادران و خواهران آذربايجاني و قره باغي مان ، مسئول هستيد.


بؤلوم :


بؤلوم لر
     
باغلانتی لار
یارپاق لار
سایغاج
  • ایندی بلاق دا :
  • بوتون گؤروش لر :
  • بو گونون گؤروشو :
  • دونه نین گؤروشو :
  • بو آیین گؤروشو :
  • باخیش لار :
  • یازی لار :
  • یئنیله مه چاغی :

جنبش مبارزه با سياست هاي ضد تركي ويكي پديا

ایران تورک : فرهنگ و تاریخ تورکان جهان